برنامهی ورزشی نود هنگام
پخش حاشیههای دیدار تیمهای تراختور و پیروزی که با نتیجهی 4 بر 1 به سود
نمایندهی آذربایجان به پایان رسید، کودکی را نشان داد که در وصف
زبان مادریاش شعری در زبان ترکی را خواند. شعر معروفی که این کودک 5-6
ساله به زیبایی و شیوایی هر چه تمامتر برای میلیونها بینندهی تلویزیونی خواند، این گونه بود:
«آذربایجان منیم ائلیم
آذربایجان منیم دیلیم
دوغرانسا دا دیلیم دیلیم
باشقا دیله دؤنن دئییل
دیلیم اؤلسه، من ده
اؤلرَم
آنا دیلیم اؤلن دئییل
باشقا دیله دؤنن دئییل»
شعر چند ثانیهای این کودک را میتوان تجلی هویتخواهی ترکی و نماد
عشق به زبان مادری در آذربایجانیها دانست. به جرات میتوان گفت چیزهایی
را که او از سیمای شوونیسم گفت حرف دل میلیونها آذربایجانی بود.
شعری که به منزله یک «نه» بزرگ به سیاستهای تبعیض و آسیمیلاسیون چند ده ساله
فارسیستی و نشانگر نفوذ گفتمان مترقی و هویتطلبانه حرکت ملی
آذربایجان در جزء جزء جامعه آذربایجانی است.
وجود چنین کودکانی که از
اوایل زندگی با ارزشهای اصیل ملی و انسانی به بار میآیند، نویدبخش
آیندهای مطلوب برای آذربایجان است. کودکانی که به جای محو شدن در
ایدئولوژی فارسیستی تحمیلی حاکمیت از طریق مدارس تک و رسانههای مختلف، به
عنوان فاکتوری تاثیرگذار در چشمانداز ملتسازی ترکهای آذربایجان عمل میکنند. کودکانی که
هویت متمایز آذربایجانی بودن را نه در هنگام ورود به دانشگاه، بلکه به عنوان اولین
و تنهاترین هویت ملی خود درک میکنند.
پخش این شعر به میزانی
که خوشحالی توام با تعجب ترکها را همراه داشت به همان میزان باعث خشم و عصبانیت جبههی شوونیسم شد. از
یک طرف این کودک آذربایجانی تبدیل به سوژهی وبسایتهای آذربایجانی و
صفحات فیسبوک شد و از طرف دیگر مورد غضب نژادپرستان ایرانگرا واقع شد.
در این میان وبسایت
شوونیستی تابناک وابسته به محسن رضایی -یکی از شوونیستترین عناصر رده
بالای حکومتی ایران- با انتشار گزارشی با عنوان «آنچه نباید از برنامه نود پخش میشد» با ضد ایرانی
خواندن شعر مذکور، برنامه نود را به تبدیل شدن به تریبونی برای شعارهای ضدایرانی،
ضد وحدت ملی و قومگرایانه متهم کرد. این وبسایت به همین اتهامات بسنده نکرده
و تلویحا این کودک و طرفداران تراختور را به تروریست بودن متهم کرد!
جالب اینکه این نوشته غیر حرفهای و سراسر
شوونیستی در دهها سایت فارسی زبان دیگر به شکل
گستردهای بازتاب پیدا کرد. منابع خبری ایران حتی از احضار رئیس
صدا و سیمای جمهوری اسلامی به مجلس برای پاسخگویی به این اتهامات خبر دادند.
***
مسئلهی مهم قابل توجه در
این مسئله آشکار شدن چهرهی کریه فاشیزم فارس موجود در ایران است، فاشیزمی که هر عنصر
متعلق به ترک و غیر فارس را به ضرر ایرانش میداند، فاشیزمی که
ایرانی بودن را معادل فارس بودن میداند، فاشیزمی که با تبلیغ هویت ساختگی «آذری» برای ترکها و فارس-آریایی
شمردن آنها کمر به نابودی ملت ترک در ایران بسته است. تمامیت خواهانی نشان دادند
که حتی تحمل چند ثانیه پخش برنامهای به زبان ترکی را ندارند، چگونه با برآوردهسازی حقوق ملی به
ملل غیر فارس موافقت کنار خواهند آمد؟
واقعیتی که این رسانههای شوونیستی را
بیش از پیش به سمت این جهتگیری رادیکال برده است، پایان دوران جانفشانی بیچون و چرای
آذربایجانیها برای ایران است. با رشد گفتمان ملی آذربایجان محور در
فضای جامعه آذربایجانی از یک طرف و افزایش زیادهخواهی و فارسگرایی سلطهجویانه جبههی شوونیسم از طرف
دیگر، شاهد فاصلهگیری هر چه بیشتر آذربایجانیها از مرکز و تمرکز
فعالیتها در راستای منافع ملی آذربایجان هستیم. تلاش بیوقفه آذربایجانیها برای نجات
دریاچهی اورمیه و بیتفاوتی آنها به مسئله نام خلیج را میتوان به عنوان
نمونهی بارز این تغییر جهت تاریخی آذربایجان مطرح کرد.
اکنون دیگر وقت آن رسیده است تا مرکزگرایان و شوونیستها در راستای منافع
واقعی ایران هم که شده در مواجهه خود با آذربایجان تغییر رویکرد اساسی بدهند و گرنه همین
کودکان ۵-۶ ساله در آینده سرنوشت دیگری را برای آذربایجان رقم خواهند زد.
Hiç yorum yok:
Yorum Gönder