اعتراضات به نتایج آخرین انتخابات ریاست جمهوری در تهران و بعضی از شهرهای بزرگ ایران گسترش نیافت. این اعتراضات تنها محدود به تهران و بعضی شهرهای بزرگ مرکزی بود. در حالی که تمام اقشار مردم ایران چه در شهرهای بزرگ و چه در شهرهای کوچک از رژیم و عملکرد آن ناراضی هستند اما به جریان معروف به جنبش سبز نپیوستند. این جنبش که با شعار \"رای من کجاست؟\" به کوچه و خیابان آمده بود در تظاهرات خیابانی خود تنها به این شعار و معدود شعارهایی در رابطه با آزادیهای سیاسی بسنده کردند.
در این تظاهرات هیچ شعار و بیاناتی در رابطه با آزادیهای قومی ملی و دینی مشاهده نشد. خواسته های اساسی مردم اعم از اصلاحات اقتصادی سیاسی و مدنی مطرح نشد. در مورد تغییر قانون اساسی نیز تنها به جمله \"تغییر ناپزیر نبودن\" قانون اساسی اشاره شده بود. در نگرش رهبران مخالفان نوع رژیم تغییر نمی کرد. تنها به بعضی از تغییرات جزئی و اساسا تغییرات در نحوه اداره کشور تاکید می شود. این موضوع از نظر اکثر مردم ایران غیر قابل قبول می باشد.
در ایران حقوق اقلیتهای دینی و گروههای قومی به شدت از سوی حاکمان نظام نغض می شود. تا بحال میر حسین موسوی و مهدی کروبی در این مورد بیانات صریحی ایراد نکرده اند. این موضوع از سوی دیگر رهبران جنبش سبز نیز مورد مذاکره قرار نگرفته است. در حالی که بیش از نیمی از مردم ایران از حقوق اولیه خواندن و نوشتن به زبان مادری منع شده اند و سیاست رژیم متوجه آسیمیله کردن آنها می باشد بنابراین این یک مشکل اساسی و خواست مردمی است که باید به آن نیز جدا از دیگر موضوعات توجه کرد.
جنبش سبز با تمام شعارها و عقاید سیاسی خود پیرو انقلاب اسلامی می باشد. رهبران آنها نیز موسسین جمهوری اسلامی می باشند. شعار آنها نیز همان شعارهای پس از انقلاب است. طرز تفکر آزموده شده که باعث نفرت مردم شده است برای بار دوم نمی تواند همان ملت را فریب دهد. چنانچه جنبش سبز رهبر و یا رهبران جدیدی را معرفی نکنند هرگز نخواهند توانست اعتماد بیشتر مردم را به خود جلب نماید. رهبران این جنبش در صورت رسیدن به مقام هم هرگز نخواهند توانست تغییرات گسترده ای را به ارمغان بیاورند. چون آنان همین را می توانستند و همین را بنیان نهادند. فرق مردم ایران با دیگر ملتهای منطقه شاید در این باشد که اینها همیشه در پی رهبری هستند که آنها را به سرمنزل یرساند.
این موضوعات در این مرحله عزم مردم ایران را برای پیوستن به قافله دگرگون طلبی و آزادیخواهی در منطقه کاهش می دهد. ولی به هر حال سالهاست که مردم ایران از سردمداران جمهوری اسلامی ناراضی هستند و مشکلات سیاسی اجتماعی حقوقی و همچنین مشکلات قومی در این کشور می تواند صبر مردم را لبریز کند. بنابر این می توان گفت که این کشور آبستن حوادث است.
منبع: مرکز تحقیقاتی آراز
Hiç yorum yok:
Yorum Gönder