مصايب غيرفارسي نوشتن |
اصغر زارع
مصايب روزنامهنگاري در ايران، كمشمار و البته كمگفته نيستند. در يك كلام
ميتوان گفت؛ روزنامهنگاري ايراني بيش از هر شغل ديگري، همزاد رنجهاي
بسيار است. در اين ميان، مطبوعات محلي برخاسته از پيرامون، مصايب مضاعفي
دارند. اين مصايب مضاعف در تمام مراحل از درخواست و دريافت مجوز تا توليد و
توزيع و احيانا توقيف، همراه آنها است. در بررسي گونهشناختي مطبوعات
محلي، نشريات اندكي كه همه يا بخشي از مطالب خود را به زبانهاي غيرفارسي
از جمله تركي و كردي مينويسند، افزون بر مصايب آشنا، با مشكلات ويژه و
كمشناخته ديگري نيز مواجه هستند. در اين گزارش تلاش بر آن است در گفت و
شنود با روزنامهنگاران نشريات محلي كشورمان به بازخواني مصايب اين ژانر
روزنامهنگاري بپردازيم.
ضرورت انتشار نشريات تركزبان
مساله بودن يا نبودن است. آيا ضروري است كه با وجود مشكلات متعدد، نشرياتي
به زبانهاي غيرفارسي هم داشته باشيم؟ با وجود نشريات پرشمار فارسيزبان كه
اتفاقا با مشكلات بسياري مواجه هستند، چه نيازي به انتشار نشرياتي است كه
بهدليل برخورداري از زبان غير، مصايب افزونتري نيز دارند؟ آيا بهتر نيست
از انتشار چنين نشرياتي چشم بپوشيم؟ به نظر ميرسد چنين ايدهاي ناصواب
است. با توجه به علوم شناختي و حقوق بشر، دريافت اخبار و تحليلها به زبان
مادري از درستترين و نخستين حقوق انساني است. دكتر كاظم معتمدنژاد در
اينباره ميگويد: انتشار نشريات به زبانهاي مختلف در یک کشور، يك حق
شناختهشده در حقوق مطبوعات و اخلاق حرفهاي روزنامهنگاري است. در حوزه
دريافت امكانات و تسهيلات و در تمام موارد، اين مطبوعات با مطبوعات پايتخت
كه به زبان رسمي منتشر ميشوند، برابر هستند و هيچگونه تبعيضي بین آنها
نبايد باشد.
زبان مادري
گويا براي بسياري، ضرورت اخلاقي و جايگاه قانوني انتشار مطبوعات به زبان غيرفارسي، چندان اهميتي ندارد و شايد برخي چنين ضرورتي را در سليقه و بينش خود برنتابند. به همين دليل، مساله زبان، نخستين مشكل نشريات محلي است. محمدحسن شريفي، سردبير هفتهنامه توقيفشده «سينا» در همدان در اينباره ميگويد: متاسفانه به دليل فراهم نبودن زمينه آموزش كلاسيك اكثريت آنها در عين علاقه، ناتوان از خواندن مطالب به زبان مادري هستند. سعيد محمدي (موغانلي)، روزنامهنگار اردبيلي درباره اين مشكل نيز ميگويد: متاسفانه زبان تركي در ايران، سياسي شده است. نشريهاي كه به زبانهاي غيرفارسي بهخصوص زبان تركي منتشر ميشود، اغلب با نگاه غيرفرهنگي مواجه است. وي ميافزايد؛ نبود امكان تدريس زبان تركي باعث شده نشريات ترك زبان در مخاطبيابي دچار مشكل شوند. بسياري از مخاطبان اين نشريات، به دليل نياموختن زبان مادري، با وجود محاوره روزمره نميتوانند متن تركي بخوانند.
مشكلات مالي
تقريبا تمام نشريات ايراني با مشكل مالي دست و پنجه نرم ميكنند اما مشكلات مالي نشريات غيرفارسي زبان، افزون بر اشتراك در مصايب نشريات پايتخت، دليل ديگري نيز دارد. عليمحمد بياني، مدير مسوول ماهنامه بايرام در زنجان در اينباره ميگويد: عمده مشكل ما، مشكل اقتصادي است؛ اما اين مشكل برخلاف ديگر نشريات، تنها از مسايل غيراقتصادي نشأت نميگيرد بلكه دليل فرهنگيتاريخي نيز دارد. مخاطبان نشريات تركزبان چون زبان خود را نياموختهاند، نميتوانند به زبان محلي بنويسند و بخوانند؛ بنابراين نشريه را نميخرند. اين بحران مخاطب روي دريافت آگهي نيز تاثير ميگذارد. بسياري از صاحبان كارخانهها كه به نشريات آگهي ميدهند، علاقهمند نيستند آگهي خود را به نشرياتي بدهند كه مخاطب كمتري دارد. محمدحسن شريفي در اينباره اظهار ميدارد: اگر در يك شرايط مساوي امكان رقابت اين نشريات با نشريات ديگر فراهم شود، اين نشريات ميتوانند بسياري از نيازهاي مالي خود را از طريق فروش و تبليغات تامين كنند. علي مصطفيزاده، مدير مسوول هفتهنامه «آغري» در اروميه نيز با بيان اينكه مشكل مالي بزرگترين و مهمترين مشكل مطبوعات غيرفارسيزبان است، ميگويد: اين نشريات، مستقل به معناي واقعي هستند و صرفا از طريق فروش يا كمك مردم منتشر ميشوند. هيچ ارگان دولتي و بنگاه خصوصي از اينها حمايت نميكند. مشكلات مالي اجازه نميدهد اين نشريات به جلو حركت كنند. در بسياري از موارد به دلايل مالي، ما نميتوانيم نشريه را منتشر كنيم. علي فرهاد، روزنامهنگار تبريزي و سردبير ماهنامه «آفتاب آذربايجان» نيز، مسايل مالي را اصليترين مشكل ميداند و ميگويد: بسياري از جاهايي كه به نشريات آگهي ميدهند از سفارش آگهي به اين نشريات پرهيز دارند. اين كار بر مشكلات مالي افزوده است.
نگرش مسوولان محلي
نوع رفتار مسوولان محلي نيز مشكل ديگر اين نشريات است. مديران اين روزنامهها از وجود نگاه و رفتار تبعيضآميز در ميان مسوولان گلايه ميكنند. علي مصطفيزاده، مدير مسوول هفتهنامه «آغري» در اينباره به «شرق» ميگويد: بايد بگويم در ارايه تسهيلات و امكانات، متاسفانه تبعيض روا داشته ميشود. اگر حتي بخشي از امكانات نشريات منتقد فارسيزبان براي اين نشريات اختصاص مييافت و اگر روزنامهنگاران محلي، تامين حداقلي ميشدند، ما در كيفيت و كميت از بسياري از نشريات جلو ميزديم. وي ميگويد؛ ما براي هفتهنامه آغري در بازه زماني ششماهه تنها شش ميليون تسهيلات دريافت كردهايم. اين رقم در قياس با نشريات ديگر بسيار ناچيز است.
دريافت نكردن دستمزد
استادان علم ارتباطات بر اساس حقوق مطبوعات، بر اين عقيدهاند كه روزنامهنگار حرفهاي به كسي گفته ميشود كه با روزنامهنگاري امرار معاش كند. اگر اين سخن درست باشد كه هست، در آذربايجان در ميان نشريات محلي، تقريبا هيچ روزنامهنگار حرفهاي وجود ندارد چون هيچيك از راه ژورناليسم ارتزاق نميكنند. در آذربايجان كمتر نشريه محلي، بضاعت آن را دارد كه به نويسندهها و نگارندههاي خود، دستمزد پرداخت كند. علي مصطفيزاده در اينباره ميگويد: تمام روزنامهنگاران به خاطر آذربايجان و براي حفظ هويت و فرهنگ و زبان خود كار ميكنند و هيچكدام دستمزد دريافت نميكنند. سخن سعيد موغانلي نيز همين نظر را تاييد ميكند: هيچيك از مديران اين نشريات به نويسنده خود دستمزد نميدهند. روزنامهنگاري براي اين نويسندگان، بيشتر يك دغدغه فرهنگي است. اينها براي امرار معاش به كارهاي غيرمرتبط با روزنامهنگاري مشغول ميشوند و از كار حرفهاي روزنامهنگاري باز ميمانند.
بحران مخاطب
نشريات تركزبان همچون همه نشريات ايران با بحران مخاطب روبهرو هستند اما اين بحران در آذربايجان رويه متفاوتي دارد. بسياري از مشتاقان و مخاطبان نشريات تركزبان به دليل اينكه در خواندن و نوشتن زبان مادري خود مشكل دارند، باوجود علاقه خود نشريات را نميخرند. علي مصطفيزاده ميگويد: ما معتقديم نشريه بيمخاطب، نشريه مرده است. بهتر است اينگونه نشريات منتشر نشوند. نشريات تركزبان مخاطباني مشتاق دارند مخاطباني كه چون به زبان خود نميتوانند بخوانند، نشريه را ابتياع نميكنند. علي فرهاد نظر متفاوتي دارد. او ميگويد: اگر حساب نشريات سراسري را جدا كنيم، در آذربايجان، نشريات تركزبان چند برابر نشريات فارسزبان مخاطب دارد. اين را با توجه به تيراژ آفتاب آذربايجان در مقايسه با ساير نشريات ميتوان دريافت.
مساله تخصص
نبود تخصص روزنامهنگاري، مشكل عمده روزنامههاي ايران است. نشريات تركزبان نه تنها از اين مساله مستثنا نيستند كه بيش از بقيه، درگير آن هستند. به دلايل مختلف از جمله عدم حمايت مالي و دريافت دستمزد و نيز عدم آموزش به زبان مادري، روزنامهنگار تركزبان تخصص ندارد. عليمحمد بياني در اينباره ميگويد: نشريات تركزبان، روزنامهنگار متخصص ندارد. مدرك تحصيلي آنها، خيلي به روزنامهنگاري مرتبط نيست. چون به زبان تركي تحصيل نكردهاند، در حوزه نگارش تركي زبده نيستند. علي فرهاد درباره وضعيت نشريات آذربايجان بهخصوص تبريز در قياس با تاريخ پرشكوه روزنامهنگاري اين شهر در گذشته، ميگويد: متاسفانه نسبت به دوران پيش، روزنامهنگاري در تبريز افت كرده است و حتي ميتوان گفت، فاجعه است. زماني كه چاپ سنگي بود مشكلات بسياري وجود داشت،ولی وضعیت روزنامهها با اينهمه امكانات خيلي بهتر از الان بود. اين افت شديد، دلايل مختلفي دارد كه يكي از آنها، نبود تخصص در اين روزنامهها است. سعيد موغانلي در اينباره ميگويد: روزنامهنگاران نشريات تركزبان، اول، اهل ادب و شعر هستند بعد روزنامهنگار. آنها چون احساس خلأ در حوزه رسانه ميكنند، به اين كار هم مشغول ميشوند.
پراكندگي آماري
علي فرهاد، روزنامهنگار تبريزي درباره آمار نشريات منتشرشده در استان آذربايجان شرقي ميگويد: تبريز نسبت به استانهاي ديگر، بدون احتساب تهران در رتبه اول انتشار نشريه قرار دارد. در حال حاضر، بيش از 150 نشريه در استان منتشر ميشود كه تعداد بسيار اندكي از آنها به زبان محلي هم مطلب منتشر ميكنند. اما در حال حاضر، نشريه تمامتركي در تبريز نداريم. عليرضا صرافي، سابقه انتشار نشريات تركزبان در ايران بعد از انقلاب را به همان سالهاي اول انقلاب ميبرد و ميگويد: «وارليق» از ارديبهشت 58 تا به امروز منتشر شده است. از همان اوايل انقلاب، صفحه تركي روزنامه مهدآزادي نيز به همت مرحوم يحيي شيدا راه افتاد و تاكنون ادامه دارد. در 30 سال اخير، بيش از 120 نشريه دانشجويي تركزبان منتشر شده و بيش از 50 نشريه تركزبان هم با مجوز وزارت ارشاد در كل منطقه آذربايجان منتشر شده است. سعيد موغانلي نشريات «نويد آذربايجان»، «آفتاب آذربايجان»، «شمس تبريز»، «وارليق»، «ديلماج»، «بهار آزادي» و «اميد زنجان» را از جمله نشريات معتبر آذربايجاني ميداند و درباره محتواي اين نشريات ميگويد: محتواي این نشريات تركزبان بيشتر معطوف به هويت، فولكلور، فرهنگ و ادب و موسيقي و زبان است. در ميان اين نشريات، سطح تاثيرگذاري بيشتر در حوزه فرهنگ و ادب است تا حوزه سياست. «قدرت در ارتباط است» اگر اين گفته ميشل فوكو را در نظر بگيريم بايد درباره مصايب نشريات بهخصوص نشريات محلي انديشه كنيم.
Hiç yorum yok:
Yorum Gönder