«بگذاريد تاريخ نويسان تاريخ دولت ملي در حال شكل گيري ما را روي صفحات كاغذ بياورند.لازم است در آفرينش آن تاريخ دقت بيشتري داشته باشيم.زماني خواهد رسيد كه ملت ما خواستار يادگيري حركت هاي بزرگ خود خواهد بود، آن زمان به تاريخ مراجعه خواهد كرد.از اين جهت ضرورت دقت و جديت در جمع آوري اسناد و مدارك تاريخي موجود ونگهداري آن براي نسل آينده بيشتر اهميت پيدا مي كند.»
ابن سخنان را میرجعفر پیشه وری بعد از تشکیل حکومت ملی آذربایجان گفته است و اهمیت این سخنان امروز بیش از هر زمانی برای ملت ما آشکار می شود.21 آذر و تشکیل حکومت ملی آذربایجان بدون شک بزرگترین ومهمترین حادثه ای است که در تاریخ معاصر آذربایجان بوقوع پیوسته است و روزبه روز حقایق جدیدی از عظمت آن آشکار می شود.
ابن سخنان را میرجعفر پیشه وری بعد از تشکیل حکومت ملی آذربایجان گفته است و اهمیت این سخنان امروز بیش از هر زمانی برای ملت ما آشکار می شود.21 آذر و تشکیل حکومت ملی آذربایجان بدون شک بزرگترین ومهمترین حادثه ای است که در تاریخ معاصر آذربایجان بوقوع پیوسته است و روزبه روز حقایق جدیدی از عظمت آن آشکار می شود.
حکومت قبلی ایران 32 سال کوشید با سانسور و بایکوت این حادثه را از اذهان مردم آذربایجان پاک کند و بعد از انقلاب 57 و سرکار آمدن حکومت اسلامی ،شوونیستهای مذهبی نیز ترجیح دادند سیاست حکومت قبلی یعنی بایکوت را درپیش بگیرند و طوری رفتار کنند که گویا اصلا چنین حادثه ای در آذربایجان اتفاق نیافتاده است. اما با قدرت گرفتن مجدد حرکت ملی آذربایجان در بیست سال اخیر و در اثر فعالیتهای مستمر فعالین ملی و انتشار نشریات متعدد توسط فعالین دانشجویی، حقایق دوران 21 آذر و حکومت ملی آذربایجان بگوش مردم آذربایجان رسیده است، مخصوصا در دوسال اخیر، 21 آذر به صورت گسترده ای هم توسط فعالان داخل و هم فعالان خارج گرامی داشته می شود. در این شرایط عوامل شوونیسم به این نتیجه رسیده اند که سیاست بایکوت چندین ده ساله آنها موثر نیست و تصمیم گرفته اند که با شکستن بایکوت به تخریب این حرکت بپردازند. در این راستا در چند سال اخیر کتابهای متعددی در مورد 21 آذر منتشر شده است که اکثرا خاطرات اشخاصی است که در آن دوران در موقعیت های مختلفی بوده اند.دراین کتابها نقاط ضعف حرکت 21آذر و اشتباهات آن که در هر حرکتی طبیعی هستند به صورت مبالغه آمیزی بزرگنمایی می شوند.نکته جالب در این میان، اقدامات هماهنگ شاخه های داخلی و خارجی شوونیسم فارس در برخورد با 21آذر است. در راستای اجرای سیاست جدید برخورد با 21آذر ابتدا سال گذشته در روز 21آذر برنامه ای از تلویزیون فارسی صدای آمریکا پخش شد که حقایق حکومت ملی آذربایجان را وارونه جلوه داد و باعث اعتراض شدید فعالین ملی شد و امسال هم چند روز بعد از 21 آذر شاهد آن هستیم که روزنامه جام جم ویژه نامه هفته قبل خود را که با نام ایام منتشر می شود به حوادث دوره حکومت ملی اختصاص می دهد.
در این ویژه نامه 12 مقاله با عناوین نگاهی به کارنامه غلام یحیی از سراب تا باکو، جنبش کتابسوزان فرقه دموکرات در تبریز، بیگانه پرستی فرقه پیشه وری، نقش آیت الله بروجردی در کنترل غائله فرقه دموکرات آذربایجان، دست پیدا و پنهان بیگانه، حماسه مقاومت مرندیان، سرکوب مخالفان در اردبیل، سیاهه اقدامات خشونت طلبانه فرقه دموکرات در آستارا، گقتگو با یک فدایی فرقه دموکرات-فریب گرگ دغلکار را نخوریم، تجزیه طلبان منحرف، فرقه دموکرات با آذربایجان چه کار کرد؟، مداخله شوروی در ایران پس از اشغال منتشر شده است. در هریک از این مقالات با توسل به پست ترین روشها سعی در تخریب این دوره از تاریخ آذربایجان شده است.
در قسمتی از مقاله نگاهی به کارنامه غلام یحیی دانشیان چنین نوشته شده است:
"غلاميحيي كه توسط فرقه دمكرات به قدرت و ثروت رسيده بود همراه پيشهوري و ديگر بزرگان فرقه دموكرات شبانه در مجلس عيش و عشرت مينشست و با زنان رقاص مشغول بادهگساري و مغازله ميشد. پيشهوري به شخصي كه دوستانه او را از اين كار نهي كرد چنين گفت: «ما يك عمر رنج و بدبختي كشيدهايم و هيچوقت تفريح و خوشگذراني نداشتهايم، حال موقعيتي يافتهايم و امكان تفريح و تلافي مافات داريم. اگر حالا اين كار را نكنيم پس كي بكنيم؟!”
یا در جایی دیگر از این مقاله ذکر شده است:
"مردم تبريز در 21 آذر 1325 با چوب، چماق، خنجر و شمشير قيام كرده و تعداد زيادي از فدائيان باقيمانده و اعضاي فرقه را كشتند و شهر را آزاد كردند. فرداي آن روز جمعي از بزرگان و علماي تبريز به بستانآباد رفتند و از ارتشي كه آنها را در نبرد با افراد مسلح و خشن فرقه تنها گذاشته بودند پيشواز كرده و سقوط شهر را اطلاع دادند تا اينبار آنها دست به كشتار نزنند. ارتش شاه با عنوان فاتح بعدازظهر 22 آذر 1325 وارد تبريز شد!"
در قسمت اول نویسنده سعی دارد که مقامات بالای فرقه دموکرات و از جمله رهبر این حرکت میرجعفر پیشه وری را فردی عیاش و خوشگذران معرفی کند و در قسمت دوم کاملا با تحریف تاریخ می خواهد به خواننده چنین تلقین کند که گویا قبل از ورود ارتش آریایی ، مردم آذربایجان فداییان فرقه دموکرات را مجازات کرده اند تا از این رهگذر بتواند جنایات ارتش آریایی و وابستگان محلی آن را که بیش از 20 هزار نفر از فداییان و مردم آذربایجان را کشته و تعداد زیادی را زندانی و تبعید کردند بپوشاند. جالب است که این تحریف که در آن اشاره به مجازات منسوبان به فرقه دموکرات توسط خود مردم آذربایجان دارد و نه توسط ارتش ایران در مقالات دیگر این ویژه نامه نیز تکرار شده است.
نکته جالب دیگر استفاده از اصطلاحات ساختگی در این مقالات است. بعد از سقوط حکومت ملی در آذر 1325 و چند روز بعد از ورود ارتش ایران به تبریز تمامی کتابهای درسی و غیردرسی چاپ شده به زبان ترکی توسط ارتش آریایی جمع آوری و آتش زده شد. مقاله دیگری در این ویژه نامه با نام فرقه دموکرات و جشن کتابسوزان ادعا می کند که فرقه دموکرات بعد از به دست گرفتن کنترل آذربایجان تمامی کتابهای فارسی را آتش زده است!
" يكي از اساسيترين اقدامات فرقه دموكرات در راستاي «حركت ايرانستيزي»، انهدام كتابهاي درسي دانشآموزان مدارس آذربايجان بود. فرقه دموكرات در راستاي اجراي سياستهاي فرهنگي شوروي بلافاصله پس از روي كار آمدن، كتابهاي درسي دانشآموزان را كه به زبان رسمي كشور ـ فارسي ـ چاپ شده بودند، جمعآوري و در ميدان مركزي شهر به آتش كشيد. در پي اين اقدام، بلافاصله كتابهاي درسي جديد كه به زبان تركي باكويي تدوين شده بود، جايگزين آن كتابها ميشود."
"موضوع مهمي كه پايههاي آن در اين دوره گذاشته شد، ترويج تركي قفقازي در نشريات و مطبوعات وابسته به ارتش سرخ است."(از مقاله دخالت شوروی در ایران پس از اشغال)
زبان ترکی باکویی یا ترکی قفقازی اصطلاحاتی هستند که به جای زبان ترکی آذربایجانی بکار گرفته شده اند تا به خواننده القا کنند مردمی که در دوسوی رود ارس زندگی می کنند دارای یک زبان نیستند.
در همین مقاله به هنگام صحبت از اقدامات به اصطلاح ضد ایرانی فرقه دموکرات چنین ذکر می شود:
"تصميمات مهم و قابل توجهي در مورد «فعاليتهاي ايرانستيزي» در تبريز گرفته ميشود كه از آن جمله ميتوان به انتشار حداقل 3 شماره نشريه در هر هفته به زبان تركي آذري، تاسيس چاپخانه براي انتشار اشعار و كتابهاي تركي آذري، راهاندازي يك مدرسه 10كلاسه براي آموزش زبان آذربايجانی در آذربايجان اشاره كرد."
مشخصا خواننده تعجب خواهد کرد که چگونه این اقدامات، ضدایرانی بحساب می آیند!
برجسته ساختن نقش روحانیت در ایستادگی در برابر حکومت ملی نیز چیزی است که در نگاه به عناوین مقالات و مطالب زیاد به چشم می خورد. در مقاله مداخله شوروی در ایران پس از اشغال نویسنده نقل قولی از آیت الله میرزا عبدالله مجتهدی ذکر می کند:
"... اعلاني كه براي مجلس اين دو مرحومه چسبانده بودند، هر دو به تركي بود.وقتي كه اعلان صبيه ميرزا عليآقا را ميخواندم، بياختيار خندهام گرفت.
اول مردم زير بار اعلان تركي نميرفتند... تابلوهاي مغازهها را هم كه به فارسي بود برداشتهاند به جاي بعضي تابلوها، تابلوي تركي گذاشته! بعضي در روي كاغذي خودشان چيزي نوشته از پشت شيشه مغازه آويختهاند..."
نویسنده ادعا می کند که مردم آذریایجان زیر بار نوشتن ترکی نمی رفتند! یا یک اعلان یا آگهی ترحیم نوشته شده به زبان ترکی را خنده دار می داند!
در مقاله نقش آیت الله بروجردی در کنترل غائله فرقه دموکرات آذربایجان بازهم همان ادعای قبلی تکرار می شود:
"تحريم انتخابات مجلس پانزدهم از سوي آيتالله بروجردي به بهانه تحت اشغال بودن آذربايجان، حكومت پيشهوري را متزلزل ساخت و زمينه قيام مردم تبريز عليه حكومت به اصطلاح ملي آذربايجان! را فراهم كرد."
ترتیب مقالات نوشته شده در این نشریه جالب است. اولین مقالات به شدت سعی در تخریب فرقه دموکرات آذربایجان دارند و در این مقالات افراد فرقه دموکرات عیاش ،خوشگذران و فرصت طلب به تصویر کشیده می شوند. در ادامه تمرکز نویسندگان بر جنبه ضددینی و ضد روحانیتی فرقه دموکرات است. در این مقالات بسیار تلاش می شود حکومت ملی آذربایجان یک پدیده تماما دست نشانده شوروی نشان داده شود و از علل و عوامل پیوستن مردم آذربایجان به این حرکت خودداری شود. در نهایت نیز سمت وسوی مقالات به تعریف خاطرات و نصایح افراد پشیمان متمایل می شود که تمامی این مقالات پیامهایی برای مردم آذربایجان مخصوصا جوانان دارد و از آنها می خواهد یکبار دیگر در چنین دامهایی!! نیفتند.
از مقاله گفت و گو با یکی از فداییان سابق فرقه دموکرات:
"من خودم قرباني فريب و دروغ گرگهاي درنده و رياكاري گشتهام كه در لباس ميش رفته بودند. من سوداي نجات ملت و ميهن را داشتم و آنها به قصد بلعيدن كشور ما آمده بودند.بسيار خوشحال و مسرور خواهم شد اگر اين دردنامه چون پرتوي از حقيقت چراغي باشد براي آن دسته از جوانان كشور عزيزمان ايران كه در آستانه فريب گرگ دغلكار ديگري قرار گرفتهاند و چشم اميد به آن سوي ايران دوختهاند. برادران و فرزندان عزيزم نه در شرق و نه در غرب كسي دل به حال ما نميسوزاند. هر چه هست همينجاست فريب نخوريد. "
از مقاله فرقه دموکرات با آذربایجان چکار کرد:
"اكنون نيز نيرنگپيشگان مريد پيشهوري كه خود را وارث او ميدانند و ريشه در اين جريان الحادي دارند حتي با ظواهري متشرعانه بسان گوسالهپرستان سامري، بازي ديگري براي آذربايجان و جوانانش ساز كرده و در غفلت مسوولان سومريبازي و سومريسازي در دانشگاهها آغاز كردهاند. سركردگان اصلي اين تشكيلات اغلب نسبت و پيوستگي مستحكمي با جريان كمونيستي فرقه دموكرات دارند. يكي مريد پيشهوري است، ديگري خواهرزاده وزير دادگستري پيشهوري و ديگري چون رضا براهيني عضو سازمان جوانان فرقه دموكرات و ديگري عضو چريكهاي فدايي خلق."
یا از زبان دکتر جهانشاهلو به جوانان آذربایجان نصیحت هایی دلسوزانه و پدرانه دارد:
"اينها را از اين رو در اين سرگذشت آوردم تا مايه عبرت جوانان ما شود و در آينده فريفته در باغ سبزهايي كه بيگانگان سرخ و سياه و دستنشاندگان آنان نشان ميدهند نشوند و از راه راست ميهنپروري و ايراندوستي گامي به راست و چپ برندارند و زندگي خود و ديگر همميهنان را تباه نكنند... ."
با کمی دقت در محتوای مطالب و نحوه چینش مقالات می توان فهمید که عوامل شوونیسم از قدرت روبه رشد حرکت ملی آذربایجان و پیوستن جوانان به آن ترسیده اند و به این اقدامات دست می زنند. بعد از این هم شاهد چنین اقداماتی خواهیم بود. برای پایان این نوشته ،سخن میرزا ابراهیموف( از کتاب درباره جنبش ملی – دموکراتیک آذربایجان) عینا نقل می شود که به شکل زیبایی نقش حرکت 21آذر در تاریخ آذربایجان و میراث آن برای نسل های بعدی آذربایجان را توصیف می کند.
«به نظر می رسد که نه مرتجعین و حکمرانان داخلی ایران و نه اربابان خارجی آنها نمی توانند از ثروت سرشار اراضی آذربایجان دست بردارند. آنها آذربایجان را مانند لقمه چربی در نظر می گیرند و نمی خواهند این لقمه چرب را از کف بدهند. اما آنها با تصور اینکه خواهند توانست فرمانروایی خود را برای همیشه نگهدارند، اشتباه می کنند. زیرا خلق آذربایجان در عرض نیم قرن با سه قیام خویش عدم تمایل خود را به ادامه حیات اسارت بار و نفرت خود را نسبت به جلادانش نشان داد. اگر قوای خارجی و شرایط تاریخی به او اجازه نداده اند که زنجیرهای ستم را برای همیشه پاره کند، در این باره نه او و نه آنهایی را که در راس قرار داشتند نمی توان متهم ساخت. لیکن تاریخ زمینی است که در آنجا هیچ تخم سالمی گم نمی شود. بالاخره سبز می شود و ثمر می دهد. جنبش ملی- دموکراتیک آذربایجان در سالهای 46-1945 این حقیقت را بار دیگر ثابت کرد.»
در این ویژه نامه 12 مقاله با عناوین نگاهی به کارنامه غلام یحیی از سراب تا باکو، جنبش کتابسوزان فرقه دموکرات در تبریز، بیگانه پرستی فرقه پیشه وری، نقش آیت الله بروجردی در کنترل غائله فرقه دموکرات آذربایجان، دست پیدا و پنهان بیگانه، حماسه مقاومت مرندیان، سرکوب مخالفان در اردبیل، سیاهه اقدامات خشونت طلبانه فرقه دموکرات در آستارا، گقتگو با یک فدایی فرقه دموکرات-فریب گرگ دغلکار را نخوریم، تجزیه طلبان منحرف، فرقه دموکرات با آذربایجان چه کار کرد؟، مداخله شوروی در ایران پس از اشغال منتشر شده است. در هریک از این مقالات با توسل به پست ترین روشها سعی در تخریب این دوره از تاریخ آذربایجان شده است.
در قسمتی از مقاله نگاهی به کارنامه غلام یحیی دانشیان چنین نوشته شده است:
"غلاميحيي كه توسط فرقه دمكرات به قدرت و ثروت رسيده بود همراه پيشهوري و ديگر بزرگان فرقه دموكرات شبانه در مجلس عيش و عشرت مينشست و با زنان رقاص مشغول بادهگساري و مغازله ميشد. پيشهوري به شخصي كه دوستانه او را از اين كار نهي كرد چنين گفت: «ما يك عمر رنج و بدبختي كشيدهايم و هيچوقت تفريح و خوشگذراني نداشتهايم، حال موقعيتي يافتهايم و امكان تفريح و تلافي مافات داريم. اگر حالا اين كار را نكنيم پس كي بكنيم؟!”
یا در جایی دیگر از این مقاله ذکر شده است:
"مردم تبريز در 21 آذر 1325 با چوب، چماق، خنجر و شمشير قيام كرده و تعداد زيادي از فدائيان باقيمانده و اعضاي فرقه را كشتند و شهر را آزاد كردند. فرداي آن روز جمعي از بزرگان و علماي تبريز به بستانآباد رفتند و از ارتشي كه آنها را در نبرد با افراد مسلح و خشن فرقه تنها گذاشته بودند پيشواز كرده و سقوط شهر را اطلاع دادند تا اينبار آنها دست به كشتار نزنند. ارتش شاه با عنوان فاتح بعدازظهر 22 آذر 1325 وارد تبريز شد!"
در قسمت اول نویسنده سعی دارد که مقامات بالای فرقه دموکرات و از جمله رهبر این حرکت میرجعفر پیشه وری را فردی عیاش و خوشگذران معرفی کند و در قسمت دوم کاملا با تحریف تاریخ می خواهد به خواننده چنین تلقین کند که گویا قبل از ورود ارتش آریایی ، مردم آذربایجان فداییان فرقه دموکرات را مجازات کرده اند تا از این رهگذر بتواند جنایات ارتش آریایی و وابستگان محلی آن را که بیش از 20 هزار نفر از فداییان و مردم آذربایجان را کشته و تعداد زیادی را زندانی و تبعید کردند بپوشاند. جالب است که این تحریف که در آن اشاره به مجازات منسوبان به فرقه دموکرات توسط خود مردم آذربایجان دارد و نه توسط ارتش ایران در مقالات دیگر این ویژه نامه نیز تکرار شده است.
نکته جالب دیگر استفاده از اصطلاحات ساختگی در این مقالات است. بعد از سقوط حکومت ملی در آذر 1325 و چند روز بعد از ورود ارتش ایران به تبریز تمامی کتابهای درسی و غیردرسی چاپ شده به زبان ترکی توسط ارتش آریایی جمع آوری و آتش زده شد. مقاله دیگری در این ویژه نامه با نام فرقه دموکرات و جشن کتابسوزان ادعا می کند که فرقه دموکرات بعد از به دست گرفتن کنترل آذربایجان تمامی کتابهای فارسی را آتش زده است!
" يكي از اساسيترين اقدامات فرقه دموكرات در راستاي «حركت ايرانستيزي»، انهدام كتابهاي درسي دانشآموزان مدارس آذربايجان بود. فرقه دموكرات در راستاي اجراي سياستهاي فرهنگي شوروي بلافاصله پس از روي كار آمدن، كتابهاي درسي دانشآموزان را كه به زبان رسمي كشور ـ فارسي ـ چاپ شده بودند، جمعآوري و در ميدان مركزي شهر به آتش كشيد. در پي اين اقدام، بلافاصله كتابهاي درسي جديد كه به زبان تركي باكويي تدوين شده بود، جايگزين آن كتابها ميشود."
"موضوع مهمي كه پايههاي آن در اين دوره گذاشته شد، ترويج تركي قفقازي در نشريات و مطبوعات وابسته به ارتش سرخ است."(از مقاله دخالت شوروی در ایران پس از اشغال)
زبان ترکی باکویی یا ترکی قفقازی اصطلاحاتی هستند که به جای زبان ترکی آذربایجانی بکار گرفته شده اند تا به خواننده القا کنند مردمی که در دوسوی رود ارس زندگی می کنند دارای یک زبان نیستند.
در همین مقاله به هنگام صحبت از اقدامات به اصطلاح ضد ایرانی فرقه دموکرات چنین ذکر می شود:
"تصميمات مهم و قابل توجهي در مورد «فعاليتهاي ايرانستيزي» در تبريز گرفته ميشود كه از آن جمله ميتوان به انتشار حداقل 3 شماره نشريه در هر هفته به زبان تركي آذري، تاسيس چاپخانه براي انتشار اشعار و كتابهاي تركي آذري، راهاندازي يك مدرسه 10كلاسه براي آموزش زبان آذربايجانی در آذربايجان اشاره كرد."
مشخصا خواننده تعجب خواهد کرد که چگونه این اقدامات، ضدایرانی بحساب می آیند!
برجسته ساختن نقش روحانیت در ایستادگی در برابر حکومت ملی نیز چیزی است که در نگاه به عناوین مقالات و مطالب زیاد به چشم می خورد. در مقاله مداخله شوروی در ایران پس از اشغال نویسنده نقل قولی از آیت الله میرزا عبدالله مجتهدی ذکر می کند:
"... اعلاني كه براي مجلس اين دو مرحومه چسبانده بودند، هر دو به تركي بود.وقتي كه اعلان صبيه ميرزا عليآقا را ميخواندم، بياختيار خندهام گرفت.
اول مردم زير بار اعلان تركي نميرفتند... تابلوهاي مغازهها را هم كه به فارسي بود برداشتهاند به جاي بعضي تابلوها، تابلوي تركي گذاشته! بعضي در روي كاغذي خودشان چيزي نوشته از پشت شيشه مغازه آويختهاند..."
نویسنده ادعا می کند که مردم آذریایجان زیر بار نوشتن ترکی نمی رفتند! یا یک اعلان یا آگهی ترحیم نوشته شده به زبان ترکی را خنده دار می داند!
در مقاله نقش آیت الله بروجردی در کنترل غائله فرقه دموکرات آذربایجان بازهم همان ادعای قبلی تکرار می شود:
"تحريم انتخابات مجلس پانزدهم از سوي آيتالله بروجردي به بهانه تحت اشغال بودن آذربايجان، حكومت پيشهوري را متزلزل ساخت و زمينه قيام مردم تبريز عليه حكومت به اصطلاح ملي آذربايجان! را فراهم كرد."
ترتیب مقالات نوشته شده در این نشریه جالب است. اولین مقالات به شدت سعی در تخریب فرقه دموکرات آذربایجان دارند و در این مقالات افراد فرقه دموکرات عیاش ،خوشگذران و فرصت طلب به تصویر کشیده می شوند. در ادامه تمرکز نویسندگان بر جنبه ضددینی و ضد روحانیتی فرقه دموکرات است. در این مقالات بسیار تلاش می شود حکومت ملی آذربایجان یک پدیده تماما دست نشانده شوروی نشان داده شود و از علل و عوامل پیوستن مردم آذربایجان به این حرکت خودداری شود. در نهایت نیز سمت وسوی مقالات به تعریف خاطرات و نصایح افراد پشیمان متمایل می شود که تمامی این مقالات پیامهایی برای مردم آذربایجان مخصوصا جوانان دارد و از آنها می خواهد یکبار دیگر در چنین دامهایی!! نیفتند.
از مقاله گفت و گو با یکی از فداییان سابق فرقه دموکرات:
"من خودم قرباني فريب و دروغ گرگهاي درنده و رياكاري گشتهام كه در لباس ميش رفته بودند. من سوداي نجات ملت و ميهن را داشتم و آنها به قصد بلعيدن كشور ما آمده بودند.بسيار خوشحال و مسرور خواهم شد اگر اين دردنامه چون پرتوي از حقيقت چراغي باشد براي آن دسته از جوانان كشور عزيزمان ايران كه در آستانه فريب گرگ دغلكار ديگري قرار گرفتهاند و چشم اميد به آن سوي ايران دوختهاند. برادران و فرزندان عزيزم نه در شرق و نه در غرب كسي دل به حال ما نميسوزاند. هر چه هست همينجاست فريب نخوريد. "
از مقاله فرقه دموکرات با آذربایجان چکار کرد:
"اكنون نيز نيرنگپيشگان مريد پيشهوري كه خود را وارث او ميدانند و ريشه در اين جريان الحادي دارند حتي با ظواهري متشرعانه بسان گوسالهپرستان سامري، بازي ديگري براي آذربايجان و جوانانش ساز كرده و در غفلت مسوولان سومريبازي و سومريسازي در دانشگاهها آغاز كردهاند. سركردگان اصلي اين تشكيلات اغلب نسبت و پيوستگي مستحكمي با جريان كمونيستي فرقه دموكرات دارند. يكي مريد پيشهوري است، ديگري خواهرزاده وزير دادگستري پيشهوري و ديگري چون رضا براهيني عضو سازمان جوانان فرقه دموكرات و ديگري عضو چريكهاي فدايي خلق."
یا از زبان دکتر جهانشاهلو به جوانان آذربایجان نصیحت هایی دلسوزانه و پدرانه دارد:
"اينها را از اين رو در اين سرگذشت آوردم تا مايه عبرت جوانان ما شود و در آينده فريفته در باغ سبزهايي كه بيگانگان سرخ و سياه و دستنشاندگان آنان نشان ميدهند نشوند و از راه راست ميهنپروري و ايراندوستي گامي به راست و چپ برندارند و زندگي خود و ديگر همميهنان را تباه نكنند... ."
با کمی دقت در محتوای مطالب و نحوه چینش مقالات می توان فهمید که عوامل شوونیسم از قدرت روبه رشد حرکت ملی آذربایجان و پیوستن جوانان به آن ترسیده اند و به این اقدامات دست می زنند. بعد از این هم شاهد چنین اقداماتی خواهیم بود. برای پایان این نوشته ،سخن میرزا ابراهیموف( از کتاب درباره جنبش ملی – دموکراتیک آذربایجان) عینا نقل می شود که به شکل زیبایی نقش حرکت 21آذر در تاریخ آذربایجان و میراث آن برای نسل های بعدی آذربایجان را توصیف می کند.
«به نظر می رسد که نه مرتجعین و حکمرانان داخلی ایران و نه اربابان خارجی آنها نمی توانند از ثروت سرشار اراضی آذربایجان دست بردارند. آنها آذربایجان را مانند لقمه چربی در نظر می گیرند و نمی خواهند این لقمه چرب را از کف بدهند. اما آنها با تصور اینکه خواهند توانست فرمانروایی خود را برای همیشه نگهدارند، اشتباه می کنند. زیرا خلق آذربایجان در عرض نیم قرن با سه قیام خویش عدم تمایل خود را به ادامه حیات اسارت بار و نفرت خود را نسبت به جلادانش نشان داد. اگر قوای خارجی و شرایط تاریخی به او اجازه نداده اند که زنجیرهای ستم را برای همیشه پاره کند، در این باره نه او و نه آنهایی را که در راس قرار داشتند نمی توان متهم ساخت. لیکن تاریخ زمینی است که در آنجا هیچ تخم سالمی گم نمی شود. بالاخره سبز می شود و ثمر می دهد. جنبش ملی- دموکراتیک آذربایجان در سالهای 46-1945 این حقیقت را بار دیگر ثابت کرد.»
Hiç yorum yok:
Yorum Gönder