داوود توران: در قیامهای صدها هزاری نفری سال 1385 در شهرهای آذربایجان بر علیه کاریکاتور توهین آمیز روزنامه ایران جریانات هویت طلبی آذربایجان به دور از هرگونه خشونت طلبی اعتراضات خود را به زبان آورد
1- بنظر شما، آیا در ایران مشکل تبعیض ملی _ فرهنگی وجود دارد؟ و یا به عبارتی دیگر، آیا ما مشکلی بنام مسئله ملی _ قومی و اتنیکی _ فرهنگی در ایران داریم؟ اگر آری چگونه و اگر خیر چرا؟
توران: با نگاهی کوتاه به تاریخ معاصر جامعه ایران، وجود چنین مشکلی به آشکارا دیده می شود. از زمان ورود به مدرنیته و ساخت ملت واحد این مشکل بوجود آمده و در برهه های از تاریخ هم بعنوان یک بحران اجتماعی و سیاسی خود را نشان داده است. بحث مسئله ملی- قومی و اتنیکی- فرهنگی از لحاظ جامعه شناسی یکی از مباحث اساسی می باشد که ما این واقعه را در جامعه ایران می توانیم مشاهده کنیم. بعنوان مثال شما تصور کنید که در جامعه گروهی بزرگ از تحصیل به زبان مادری خود محروم می باشند. این خود یکی از ابتدایی ترین تبعیض ها می باشد.
این مشکل قبل از انقلاب بصورت آشکارا از طرف حاکمیت بوجود آمد. زیر شعار « زبان واحد، پرچم واحد، دولت واحد» اقوام دیگر تابع سیاستهای آسیمیلاسیون گردید و اولین مشکلات تبعیض ملی- فرهنگی در دوران پهلوی اول خود را نشان داد. این سیاستها در دوران بعد از انقلاب هم به اشکال متفاوت ادامه یافت و امروزه ما شاهد مشکل تبعیض ملی _ فرهنگی در ایران هستیم.
2- آیا در صورت حاکم شدن یک حکومت دمکراتیک در ایران فردا و برقراری حقوق شهروندی در کشور؛ مشکلات اتنیکی – ملی ما قابل حل هستند؟ اگر پاسختان منفی ، چرا؟
مشکل جامعه ایران فقط دموکراسی نمی باشد، بلکه ما با نوعی مشکل فرهنگی برخوردار هستیم. که این مشکل فرهنگی هم نوعی مسئله ملی _ قومی و اتنیکی _ فرهنگی را بوجود می آورد. مشکلات اتینکی_ ملی تنها مربوط به مسئله حاکمیت نیست، بلکه وابسته به متغیرهای موجود در جامعه هم می باشد. مثلا گروههایی هستند که با اینکه در حاکمیت قرار ندارند، و مدافع دموکراسی در ایران می باشند با احیای احقاق حقوق اقوام مخالف هستند. ما در جامعه ایران با نوعی نهادینه نشدن دموکراسی مواجه هستیم که این هم تنها با تغییر حاکمیت قابل حل نمی باشد. اگر در جامعه ایران شهروندان نتوانند، احترام به حقوق همدیگر را رعایت کنند، این مشکل هستی خود را ادامه خواهد داد و در اینده نه چندان دور با روشهای دیگری قابل حل خواهد بود.
3- - آیا تقسیمات کشوری بر اساس اقوام و مناطق اتنیکی وهمچنین تدریس زبان مادری در مدارس کشور، می تواند قدمی در جهت حل مشکلات ملی – قومی در ایران باشد؟
تقسیمات کشوری بر اساس اقوام و مناطق اتنیکی و همچنین تدریس زبان مادری در مدارس ایران، می تواند اولین قدم برای حل مشکلات ملی_ قومی در ایران باشد. اما اگر حل این مشکل را منوط به این دو اصل محدود کنیم، باز این مشکل در شکلهای دیگر خود را نشان خواهد داد. بایستی نخست یکی از ابتدایی ترین حقوق انسانی که همان تحصیل به زبان مادری می باشد، تامین شود و در گامهای بعدی هم خواستهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برآورده شود. تا تامین همه جانبه این خواسته ها که بیشترشان هم خواسته های معقول برای شهروندان جوامع امروزی می باشد، مشکلات ملی_ قومی ادامه خواهد داشت. اما با گام برداشتن در جهت حل این مشکلات و برآورده ساختن قسمتی از این خواسته ها هم راه حلها برای مشکلات بعدی به حداقل می رسد و هم بجای خشونت که در برخی از حرکتهای ائتنیکی ایران وجود دارد، کم می شود.
4- نظرتان در باره جریانات هویت طلبی آذربایجان و جنبش کردان ، بلوچها ، عرب ها ، ترکمن ها چیست؟
جریانات هویت طلبی در نقاط مختلف ایران از نظر شرایط تاریخی ویژگیهای خاص خودشان را دارند. با اینکه ممکن است که این جریانات از لحاظ هدف شبیه هم باشند اما از جهت روش رفتن به هدف و استفاده از مکانیزمها با همدیگر تفائت دارند. جریان هویت طلبی در آذربایجان با اینکه تاریخی موازی با تاریخ روشنگری در ایران دارد، در برهه های از زمان برای نیل به اهداف خود بسته به شرایط زمانی به شکلهای متفاوت ظهور کرده است. اما یکی از ویژگیهای اصلی که این حرکت را با حرکتهای دیگر متمایز می سازد، استفاده از روشهای دموکراتیک و مدنی این حرکت است. جریان هویت طلبی آذربایجان ما بین سالهای 1333-1357 با اینکه تمایل به نگرش چپی بود، اما هیچ گاه در چهارچوب این جریان ما شاهد حرکتهای خشونت طلب نبودیم. بعد از انقلاب 1357 تا دهه هفتاد هم این حرکت در قالبهاب فرهنگی هستی خود را ادامه داد. با شروع دهه هفتاد و آغاز اعتراضات دانشجویی آذربایجان جریان هویت طلبی در آذربایجان وارد فاز سیاسی گشت اما باز هم روشهای مدنی و دموکراتیک برای شیوه مبارزاتی خود انتخاب کرد. حتی در قیامهای صدها هزاری نفری سال 1385 در شهرهای آذربایجان بر علیه کاریکاتور توهین آمیز روزنامه ایران جریانات هویت طلبی آذربایجان بدور از هرگونه خشونت طلبی اعتراضات خود را به زبان آورد. ما این واقعه را در میادین فوتبال تیم تراکتور که امروزه به صحنه مبارزات خواسته های ملی آذربایجانیها تبدیل شده است، می توانیم ببنیم.
جنبش کردان، بلوچها و عرب ها که از لحاظ جمعیتی کمتر از آذربایجانها هستند، بسته به شرایط جغرافیایی، تاریخی و دینی با جریان هویت طلبی آذربایجان متفاوت می باشد. هر سه این جنبشها در مبارزات خود به نوعی دست به خشونت زده اند. جنبش ترکمنها هم که در اوایل انقلاب با سرکوب شدید حاکمیت مواجه شد، مجبور به فعالیت در چارچوب فعالیتهای فرهنگی شد.
5- به نظر شما چه رابطهای می تواند میان جنبش سبز و جنبش های اتنیکی در سراسر ایران به وجود آید؟
از بدو تولد جنبش سبز، رابطه اش با جنبشهای ملل غیر فارس ایران رابطه ای بر پایه اعتماد دو طرفه نبود. تنها یکی از نامزدهای منسوب به این جنبش در تبلیعات خود روی این موضوع اهمیت زیادی قائل شد. اما نامزد اصلی یعنی آقای موسوی روی این مسئله توجه بیشتری نکرد. نتیجه این بی توجهی هم بیرون ماندن دیگر اقوام در این جنبش شد. البته ملل غیر فارس در ایران بنا به شرایط تاریخی و امروزی خود به دلایل مختلفی در این جنبش شرکت نکردند. اما مسئله اصلی این است که جنبش سبز ایران نتوانست پلی ما بین خواسته های دموکراتیک خود و خواسته های جریانهای هویت طلبی موجود در ایران ایجاد کند. مسئله دیگر هم در جدا ماندن این جریانها از همدیگر، تلاش بعضی از گروههای موجود در جنبش سبز ایران بود که در پی این بودند که به این حرکت رنگ و بوی ملی گرایی ایرانی دهند.
6- نظر شما در باره سیستم فدرال چیست؟ آیا سیستم فدرال تضمینی برای تمامیت ارضی ایران فرد است و یا منجر به تجزیه کشور خواهد شد؟
سیستم فدارال یکی از راه کارهای اساسی برای حل مسئله قومی- ائتنیکی کشورها می باشد. اما این سیستم تنها راه حل برای این مشکل نیست. در اینجا یکی از سئوالات اصلی این است که آیا ما مبنا را بر حفظ تمامیت ارضی قرار می دهیم یا اینکه سعادت و حقوق شهروندی انسانها در درجه اول برای ما مهم است؟ ما باید از فوبی تجزیه کشور رها شویم تا اینکه برای حل این مشکل گام برداریم. سیستم فدرال اگر بتواند تضمین کننده حقوق، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی اقوام تشکیل دهنده آن کشور باشد می تواند جوابگو باشد. در غیر اینصورت این سیستم نمی تواند حقوق اساسی این ملل را تامین کنند. بایستی به اقوام ساکن در ایران این حق را داد که در باره آینده خود حق تعیین سرنوشت داشته باشند. با محدود کردن حل این مشکل در چارچوب تمامیت ارضی ایران، ما در داخل یک بن بست قرار می گیریم که حل مسئله ائتنیکی- قومی در ایران با مشکلات لاینحل مواجه خواهد ساخت.
1- بنظر شما، آیا در ایران مشکل تبعیض ملی _ فرهنگی وجود دارد؟ و یا به عبارتی دیگر، آیا ما مشکلی بنام مسئله ملی _ قومی و اتنیکی _ فرهنگی در ایران داریم؟ اگر آری چگونه و اگر خیر چرا؟
توران: با نگاهی کوتاه به تاریخ معاصر جامعه ایران، وجود چنین مشکلی به آشکارا دیده می شود. از زمان ورود به مدرنیته و ساخت ملت واحد این مشکل بوجود آمده و در برهه های از تاریخ هم بعنوان یک بحران اجتماعی و سیاسی خود را نشان داده است. بحث مسئله ملی- قومی و اتنیکی- فرهنگی از لحاظ جامعه شناسی یکی از مباحث اساسی می باشد که ما این واقعه را در جامعه ایران می توانیم مشاهده کنیم. بعنوان مثال شما تصور کنید که در جامعه گروهی بزرگ از تحصیل به زبان مادری خود محروم می باشند. این خود یکی از ابتدایی ترین تبعیض ها می باشد.
این مشکل قبل از انقلاب بصورت آشکارا از طرف حاکمیت بوجود آمد. زیر شعار « زبان واحد، پرچم واحد، دولت واحد» اقوام دیگر تابع سیاستهای آسیمیلاسیون گردید و اولین مشکلات تبعیض ملی- فرهنگی در دوران پهلوی اول خود را نشان داد. این سیاستها در دوران بعد از انقلاب هم به اشکال متفاوت ادامه یافت و امروزه ما شاهد مشکل تبعیض ملی _ فرهنگی در ایران هستیم.
2- آیا در صورت حاکم شدن یک حکومت دمکراتیک در ایران فردا و برقراری حقوق شهروندی در کشور؛ مشکلات اتنیکی – ملی ما قابل حل هستند؟ اگر پاسختان منفی ، چرا؟
مشکل جامعه ایران فقط دموکراسی نمی باشد، بلکه ما با نوعی مشکل فرهنگی برخوردار هستیم. که این مشکل فرهنگی هم نوعی مسئله ملی _ قومی و اتنیکی _ فرهنگی را بوجود می آورد. مشکلات اتینکی_ ملی تنها مربوط به مسئله حاکمیت نیست، بلکه وابسته به متغیرهای موجود در جامعه هم می باشد. مثلا گروههایی هستند که با اینکه در حاکمیت قرار ندارند، و مدافع دموکراسی در ایران می باشند با احیای احقاق حقوق اقوام مخالف هستند. ما در جامعه ایران با نوعی نهادینه نشدن دموکراسی مواجه هستیم که این هم تنها با تغییر حاکمیت قابل حل نمی باشد. اگر در جامعه ایران شهروندان نتوانند، احترام به حقوق همدیگر را رعایت کنند، این مشکل هستی خود را ادامه خواهد داد و در اینده نه چندان دور با روشهای دیگری قابل حل خواهد بود.
3- - آیا تقسیمات کشوری بر اساس اقوام و مناطق اتنیکی وهمچنین تدریس زبان مادری در مدارس کشور، می تواند قدمی در جهت حل مشکلات ملی – قومی در ایران باشد؟
تقسیمات کشوری بر اساس اقوام و مناطق اتنیکی و همچنین تدریس زبان مادری در مدارس ایران، می تواند اولین قدم برای حل مشکلات ملی_ قومی در ایران باشد. اما اگر حل این مشکل را منوط به این دو اصل محدود کنیم، باز این مشکل در شکلهای دیگر خود را نشان خواهد داد. بایستی نخست یکی از ابتدایی ترین حقوق انسانی که همان تحصیل به زبان مادری می باشد، تامین شود و در گامهای بعدی هم خواستهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برآورده شود. تا تامین همه جانبه این خواسته ها که بیشترشان هم خواسته های معقول برای شهروندان جوامع امروزی می باشد، مشکلات ملی_ قومی ادامه خواهد داشت. اما با گام برداشتن در جهت حل این مشکلات و برآورده ساختن قسمتی از این خواسته ها هم راه حلها برای مشکلات بعدی به حداقل می رسد و هم بجای خشونت که در برخی از حرکتهای ائتنیکی ایران وجود دارد، کم می شود.
4- نظرتان در باره جریانات هویت طلبی آذربایجان و جنبش کردان ، بلوچها ، عرب ها ، ترکمن ها چیست؟
جریانات هویت طلبی در نقاط مختلف ایران از نظر شرایط تاریخی ویژگیهای خاص خودشان را دارند. با اینکه ممکن است که این جریانات از لحاظ هدف شبیه هم باشند اما از جهت روش رفتن به هدف و استفاده از مکانیزمها با همدیگر تفائت دارند. جریان هویت طلبی در آذربایجان با اینکه تاریخی موازی با تاریخ روشنگری در ایران دارد، در برهه های از زمان برای نیل به اهداف خود بسته به شرایط زمانی به شکلهای متفاوت ظهور کرده است. اما یکی از ویژگیهای اصلی که این حرکت را با حرکتهای دیگر متمایز می سازد، استفاده از روشهای دموکراتیک و مدنی این حرکت است. جریان هویت طلبی آذربایجان ما بین سالهای 1333-1357 با اینکه تمایل به نگرش چپی بود، اما هیچ گاه در چهارچوب این جریان ما شاهد حرکتهای خشونت طلب نبودیم. بعد از انقلاب 1357 تا دهه هفتاد هم این حرکت در قالبهاب فرهنگی هستی خود را ادامه داد. با شروع دهه هفتاد و آغاز اعتراضات دانشجویی آذربایجان جریان هویت طلبی در آذربایجان وارد فاز سیاسی گشت اما باز هم روشهای مدنی و دموکراتیک برای شیوه مبارزاتی خود انتخاب کرد. حتی در قیامهای صدها هزاری نفری سال 1385 در شهرهای آذربایجان بر علیه کاریکاتور توهین آمیز روزنامه ایران جریانات هویت طلبی آذربایجان بدور از هرگونه خشونت طلبی اعتراضات خود را به زبان آورد. ما این واقعه را در میادین فوتبال تیم تراکتور که امروزه به صحنه مبارزات خواسته های ملی آذربایجانیها تبدیل شده است، می توانیم ببنیم.
جنبش کردان، بلوچها و عرب ها که از لحاظ جمعیتی کمتر از آذربایجانها هستند، بسته به شرایط جغرافیایی، تاریخی و دینی با جریان هویت طلبی آذربایجان متفاوت می باشد. هر سه این جنبشها در مبارزات خود به نوعی دست به خشونت زده اند. جنبش ترکمنها هم که در اوایل انقلاب با سرکوب شدید حاکمیت مواجه شد، مجبور به فعالیت در چارچوب فعالیتهای فرهنگی شد.
5- به نظر شما چه رابطهای می تواند میان جنبش سبز و جنبش های اتنیکی در سراسر ایران به وجود آید؟
از بدو تولد جنبش سبز، رابطه اش با جنبشهای ملل غیر فارس ایران رابطه ای بر پایه اعتماد دو طرفه نبود. تنها یکی از نامزدهای منسوب به این جنبش در تبلیعات خود روی این موضوع اهمیت زیادی قائل شد. اما نامزد اصلی یعنی آقای موسوی روی این مسئله توجه بیشتری نکرد. نتیجه این بی توجهی هم بیرون ماندن دیگر اقوام در این جنبش شد. البته ملل غیر فارس در ایران بنا به شرایط تاریخی و امروزی خود به دلایل مختلفی در این جنبش شرکت نکردند. اما مسئله اصلی این است که جنبش سبز ایران نتوانست پلی ما بین خواسته های دموکراتیک خود و خواسته های جریانهای هویت طلبی موجود در ایران ایجاد کند. مسئله دیگر هم در جدا ماندن این جریانها از همدیگر، تلاش بعضی از گروههای موجود در جنبش سبز ایران بود که در پی این بودند که به این حرکت رنگ و بوی ملی گرایی ایرانی دهند.
6- نظر شما در باره سیستم فدرال چیست؟ آیا سیستم فدرال تضمینی برای تمامیت ارضی ایران فرد است و یا منجر به تجزیه کشور خواهد شد؟
سیستم فدارال یکی از راه کارهای اساسی برای حل مسئله قومی- ائتنیکی کشورها می باشد. اما این سیستم تنها راه حل برای این مشکل نیست. در اینجا یکی از سئوالات اصلی این است که آیا ما مبنا را بر حفظ تمامیت ارضی قرار می دهیم یا اینکه سعادت و حقوق شهروندی انسانها در درجه اول برای ما مهم است؟ ما باید از فوبی تجزیه کشور رها شویم تا اینکه برای حل این مشکل گام برداریم. سیستم فدرال اگر بتواند تضمین کننده حقوق، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی اقوام تشکیل دهنده آن کشور باشد می تواند جوابگو باشد. در غیر اینصورت این سیستم نمی تواند حقوق اساسی این ملل را تامین کنند. بایستی به اقوام ساکن در ایران این حق را داد که در باره آینده خود حق تعیین سرنوشت داشته باشند. با محدود کردن حل این مشکل در چارچوب تمامیت ارضی ایران، ما در داخل یک بن بست قرار می گیریم که حل مسئله ائتنیکی- قومی در ایران با مشکلات لاینحل مواجه خواهد ساخت.
Hiç yorum yok:
Yorum Gönder